- یک گوشه
- چیزی که دارای یک کنج باشد
معنی یک گوشه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همرنگ، یکرنگ، برابر، یکسان
دارای یک رنگ ویک قسم ویک جنس
یک طرفه
آن که دارای سه گوشه باشد دارای سه زاویه مثلث
آنچه دارای شش ظلع یا شش زاویه باشد، مسدس
ویژگی کسی یا چیزی که یک رو دارد، کنایه از بالکل، کلاً، همگی
کنایه از یک سره، کنایه از متفقاً، به اتفاق، کنایه از ساده، بی ریا، کنایه از صریح، آشکار
کنایه از یک سره، کنایه از متفقاً، به اتفاق، کنایه از ساده، بی ریا، کنایه از صریح، آشکار
همسایه، مجاور، هم جنس، هم طبقه
صمیمی بی نفاق: یک رویه دوستم من و کم حرص مادحم هم راست در خلاام و هم پاک در ملا. (مسعودسعد)، متفق بی خلاف: چه ظالمان مکار چون هم پشت شوند و دست در دست دهند و یک رویه قصد کسی کنند زود ظفر یابند، صریح نص بی تاویل: وزبهر آنک رسول (علیه السلام) میانجی بود میان عالم لطیف و میان عالم کثیف که سخن او از خدای بخلق یک رویه نشایست بودن بهریرا ازاو محکم واجب آمد، پشت وروی یکی مقابل دو رویه: اطلس یکرویه. صمیمی و یکرو شدن، سر و صورت گرفتن منظم گشتن، متفق شدن بی خلاف گشتن
بمقدار یک روز باندازه یکروز
متحد، متفق، هم عهد، هم پیمان
خانه اول در تخته نرد: احمد بدیهی سه مهره در یک گاه داشت